روی ماه خداوند را ببوس
همین سال تحصیلی بود که یکی دوتا از بچه های کلاس نیدونم به خاطر میل شخصی یا گذران زنگ دین و زندگی زده بودن تو کار فلسفه و معنویات و این جور چیزا که اقا اصلا خدا هست؟چرا من نمیبینمش؟خدا رو برا من اثبات کتید
---
تقی به توقی خورد و بعد از چند ماه رفتم پیش خواهر بزرگه حدود یه هفته موندم و از اونجایی که کتابخونه ای خوبی داره من یکی از کتاب هارو انتخاب کردم و چون قبلا رفیقم گفته بود که کتاب های مصطفی مستور رو رو سیر بخونی برات باحال میشه و نبود امکانات از دومین کتابش یعنی روی ماه خداوند را ببوس شروع کردم.
ما هم کتاب رو خوندیم و خوشمان امدو تصمیم گرفتیم این کتاب را معرفی کنیم به دو تن از همکلاسی ها
---
وقتی از پیش خواهرم برگشتمسرچی تو نت کردم و به یه نظر در باره این کتاب رسیدم.
"همواره آقای ( مصطفی مستور ) را جزو نویسندگان فاجعهآمیز داستاننویسی امروز ایران میدانم. نویسندهای با جغرافیای فکری محدود و همواره در حال تکرار خود و شخصیتهای داستانیاش. شخصیتهایی که در همهی کتابهای ایشان مدام تکرار میشوند، با طرز تفکری یکسان. و بدبختانه دنیای قصههای ایشان نیز دنیایی به شدت تک بعدی و سطحی است. یادم میآید در یکی از مصاحبهها در مورد آثارش گفته بود: "بالاترین موفقیتشان این است که کتابهایش را زنان خانهدار بخوانند." آخه این چه حرفیه؟"
نظر من:
باید ببینیم که رتعریف شما برای نویسنده فاجه امیز چی هست؟
در مورد تک بعدی بودن و همچنین تکرار شخصیت ها باید بگم این فقط نظر شماست خیلی ها این نظر رو ندارن و از این تکرار ها خیلی هم خوشحال میشن
اما جمله اخر:
امام خمینی رو سال 1342 که دستگیر میکنن بهش میگن خمینی پس سربازانت کجا هستن؟
امام میگه:سربازان من در گهواره هایشان خوابیده اند.
مطمینا کودکی که تو گهواره خوابیده تا خوب تربیت نشه هیچوقت سرباز کسی مثل امام خمینی نمیشه
در واقع اینکه اقای مستور میگن موفقیتشون رو تو خوندن کتاب ها توسط خانم های خانه دار میدونند برا اینه که این خانم های خانه دار هستند که اینده هر کشور رو میسازند
سپاس